حجاب وچـــادر مانند:غــنــچہ اے ست دربـــاغــچــہ کـہ دراعماق وجودآن باغــچـــہ رشـــدکـــرده اســت
وآن را ازهر زیـــبــایــے دیــگـــرے
بـــے نیــازکــرده است
منبع:fatemeh.ghadirzadeh(خودم)
به آرشیو وبلاگ هم سری بزنید.ممنون
اینجا جمهوری اسلامی ایران است، چشمانت را به هر سمتی بچرخانی دخترانی را میبینی که گوشهایشان را از روسری یا شالشان بیرون انداختهاند، تاپ و شلواری پوشیده و پارچه ای روی خود انداختهاند که اسمش را میگذارند مانتو جلو باز، اخیراً نیز یک سمت از سر خود را کچل میکنند و موها را به سمت دیگر سرازیر، دیگر دوره مانتوهای کوتاه گذشته، بدحجابی کم کم به لباسهای تنگ و چسبان و نوعی برهنگی رسیده است.
افزایش 40 برابری گشت ارشاد و تصویب طرح صیانت از حریم عفاف و حجاب نیز تاکنون نتوانسته معضل بدحجابی را در کشور حل کند. سالهاست که یکی از دغدغههای اصلی و مؤکد جمهوری اسلامی وضعیت پوشش در جامعه و به خصوص پوشش زنان است.
با گذشت بیش از سه و نیم دهه از انقلاب اسلامی و با وجود دستگاههای عریض و طویل فراوان و صرف بودجههای هنگفت در بحث مقابله با بدحجابی، با توجه به وضعیت کنونی و نوع پوشش افراد در جامعه، اگر نگوییم تمامی سیاستها در این زمینه با شکست مواجه شده، به جرأت میتوان گفت بیشتر سیاستها در بحث حجاب که اغلب دستوری و آمرانه است، با شکست رو به رو شدهاند.
پافشاری کردن بر ظواهر و عدم توجه و ریشهها و تعمیق باور به حجاب در افراد، انباشته کردن در و دیوارها از عکسها و بنرها و شعارهای مختلف آن هم با رنگ و بوی سیاسی هیچگاه وضعیت حجاب جامعه را بهبود نمیبخشد.
بر اساس یک پژوهش تقیدات دینی خانواده، تعارض رفتاری درون خانواده، سطح تحصیلی مادر، تأکید خانواده بر نوع پوشش، هماهنگی حجاب با خانواده، مهمترین عوامل مؤثر بر حجاب و بدحجابی زنان و دختران ایرانی است.
یکی از مهمترین ریشههای شیوع روزافزون مسئلهی بدحجابی که در دو دههی اخیر، به وضوح در جامعه مشاهده میشود افزایش آستانهی تحمل افراد جامعه در مقابل این ناهنجاری و به عبارت دیگر، کاهش قبح و زشتی این عمل، در نظر افراد جامعه دانست.
در این باره میتوان به تحقیقی که دکتر «رفیع پور»، در سال 1371 به عمل آورده است نیز استناد نمود. بر اساس نتایج حاصله از این تحقیق؛ 86.2 درصد پاسخگویان معتقد بودند در سال 1365، رعایت نکردن حجاب از نظر مردم عیب تلقی میشده است؛ بدین معنا که زنان متمایل به بدحجابی، به علت اینکه احساس میکردند مردم از بیحجابی اکراه دارند و احتمال دارد آنها را، به گونهای مورد اهانت (مجازات) قرار دهند، بیشتر حجاب را رعایت میکردند. این ارزیابی برای سال 1371 به 41.5 درصد رسید. (رفیع پور، فرامرز، توسعه و تضاد) از این رو میتوان گفت قبح بدحجابی در اذهان افراد جامعه، در عرض 6 سال به حدود نصف رسیده است؛ که این نتیجه میتواند فرضیات مطرح شده در مورد کاهش تأثیر عنصر «وابستگی» بر کنترل «بدحجابی» را تأیید نماید.
نکته مهم این است دخترانی که جاذبه جنسیتی خود را برای عموم جامعه به معرض نمایش میگذارند یا آرایشهای آنچنانی انجام میدهند و تمام هم غم و غمشان آرایش است، با این کار قصد دارند که جامعه به آنها توجه کند. این افراد به واسطه برخی کمبودها در صدد هستند با اینگونه پوششهای نامتعارف جلب توجه کنند و باصطلاح دیده شوند.
مسئله دیگری که میبایست در خصوص بدحجابی ذکر کرد این است که در سالیان اخیر علاوه بر اینکه قبح بدحجابی در جامعه شکسته شده، غیرتمندی برخی مردان ایرانی (پدران، همسران و برادران) نیز کاهش یافته است. سؤال این است که جامعه ما را چه شده است که پدری، همسری و یا برادری میبیند که دختر یا زن خانواده در خیابان با پوشش زننده ای عشوه گری میکند ولی فقط نظاره گر است و در بعضی موارد خود هم مانند دیگر مردان از این عشوه گری در خیابان لذت میبرد و آخر سر هم اسم آن را تمدن میگذارد؟ جامعه ما را چه شده که برخی مردان از ارتباط دختران خانواده با افراد غریبه اطلاع دارند ولی نه تنها حرفی نمیزنند بلکه با سکوت خود و سر زیر برف کردن آنها را به ادامه این روند تشویق میکنند؟ نکته مسلم اینکه امروزه در برخی خانواده جایگاه مرد و زن عوض شده است.
مصطفی آب روشن عضو انجمن جامعه شناسی ایران در گفت و گو با «الف» و در پاسخ به این سؤال که دلیل حرکت جامعه ما به سمت بدحجابی چیست گفت: پدیده بد حجابی در جامعه ما که دارای پایبندی به الزامات ارزشی و هنجاری است به عنوان نوعی از انحراف و کج رفتاری تلقی میگردد و میزان واکنش به این پدیده را حساسیت و انتظارات جامعه تعیین خواهد کرد، هر نظام اجتماعی میزانی از این انحراف از استانداردهای اجتماعی را تحمل و یا بر اساس ملاحظات فرهنگی واکنش به این واقعیت را به تأخیر میاندازد.
این استاد دانشگاه گفت: از منظر جامعه شناختی هیچ حکومتی نمیتواند صد درصد افراد جامعه را ملزم به حفظ ارزشهای فرهنگی حاکم بر جامعه نماید در بحث یاد شده هر چقدر نظام اجتماعی با نظمی دستوری به مقولههای فرهنگی بپردازد و با پدیده بد حجابی برخوردی پلیسی صورت گیرد، شاهد واکنشهای افراطی و نافرمانی از سوی زنان جامعه خواهیم بود چرا که فرد احساس میکند میان ارزشهای حاکم بر جامعه و ارزشهای ثانوی و فردی حق انتخاب دارد و در این فضا این آزادی به شکل یکسویه از او سلب شده است
وی افزود: لذا به نظر میرسد در مبحث حجاب جامعه بایستی با کارهای فرهنگی هنجارها و ارزشهای پذیرفته شده اجتماعی را در افراد درونی کند زیرا اعتقاد داشتن و یا نداشتن به حجاب نوعی گفتمان است که در قالب رفتار جمعی در جامعه نمایان میشود.
مصطفی آب روشن در مورد دلیل گرایش زنان به عشوه گری در انظار عمومی گفت: ادامه مطلب...
دختر خانم چادری که جلوی موهایش را مثل یک تاج خروس بیرون می آورد واقعا فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که صدای قهقهه اش تا ده تا خانه آن طرف تر می رود فاجعه است !
دختر خانم چادری که تمام اقوام و خویشانش برایش محرم محسوب می شوند فاجعه است !
دختر خانم چادری که با صورت آرایش کرده از خانه بیرون می رود، واقعاً فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که توی عروسی ها می رقصه واقعاً فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که حاضره شب عروسیش لباس نیمه عریان بپوشه، فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که توی دانشگاه با پسرای همکلاسی اش بگو و بخند داره، فاجعه است !
دختر خانم چادری ای که حیا نمی کند که توی تاکسی کنار یک پسره، واقعاً فاجعه است!
اینها فاجعه اند
اما....
دختر خانم چادری که وقتی یک دختر بدحجاب را می بیند و از او روی می گرداند نه تنها فاجعه است، بلکه یک بحران شدید و خطرناک است !!
به راستی ما چادری ها تا حالا چه قدر توانستیم روی بدحجاب ها اثر مثبت بگذاریم و نه تنها دید آنها را به پوشش عوض کنیم، بلکه آنها را به چادر متمایل کنیم؟
اگر کسی از ما بتواند یک دختر بدحجاب را باحجاب کند به معنای واقعی یک جهاد کرده است.
آیا تنها خود محجبه باشیم کافی است و دیگر تکلیفی نداریم ؟؟؟!!!
به راستـــی چه بایــــــد کـــــــــــرد؟؟
منبع:http://asali7269.blogfa.com/
.: Weblog Themes By Pichak :.